دکتر یلدا صادقی
متخصص پریودنتولوژی و عضو تحریریه دندانه
۱-
جیرینگ…
عمرِ به کمال در طالع تو هم نبود؛ کانین کشیدهقامت! با آن تاج سپید دلبر و انحنای موزون ریشهات که به اشارهای از میان بافتهای نگهدارنده بیرون جست. بافتهای نگهدارندهی نامردی که نگاهت نداشتند. انگار خودت هم از زندگی که پیرامونش پر از التهاب و پیوندهای رشتهای ِگسسته بود، خسته بودی و زودتر رفتی تا با یک جیرینگ در گور پر نورت آرام بگیری…
شیشه را میچرخانم و خفتگان در گور را نشان میکنم: دندان سانترال خوش قامت و مغروری که قبل از اینکه چوب اسکی ناکارش کند تمام عمر لطیفترین و مرغوبترین استیکها را دریده بوده، در کنار دندان مولری که هر آنچه از سنگ نرمتر را آسیا کرده بود تا نانی به شکم صاحبش ببندد. دندانهایی که هر کدام قصهای را به گور شیشهای خود میبردند.
۲-
جیرینگ…
بادآویز آویخته بر چهارچوب صدا کرد و پسر وارد شد؛ با پیشانی بلند، نگاه مصمم نایاب، قامتی خدنگ چون شهریاری خود ساخته، غروری در جدال با نجابت چشمان، ادبی ذاتی و نیاموختنی؛ برقی در چشمان و برقی بر سر آستین و گریبان کت بسیار کارکرده و بسیار اتو شده.
چشمانم به جستجوی نشانهها بیتاب بود و از آنچه در دستش بود فهمیدم که سفره بیرنگش را با رساندن غذاهای رنگین به دست دیگران پر میکند و چه اصراری داشت که جای خالی دندانش را فقط با گرانترین، و به قول خودش «صحیحترین» راه پر کند.
چشمهای مشتاق او هم به جستجو بود و با عشقی عجیب و بدون توجیه از این ابزار به آن وسیله میجَست. گور شیشهای به برق آنها افزود: خانم دکتر! تاج اینها سالم است؟
– بله. دندانهایی که به دلیل دیگری غیر از پوسیدگی کشیده میشوند، مثل ضربه ،ناراحتی لثه و… را بعد از کشیدن دور نمیریزیم. دانشجوهای دندانپزشکی شیشه میگذارند و میآیند برای درسشان میبرند.
– من هم خیلی جاها شیشه بردم ولی چون صبحها دانشکده هستم و عصرها کار میکنم، وقت نمیکنم مرتب سر بزنم و هر دفعه نصیب یکی دیگه از همکلاسهام شدن. اینا هم که لابد صاحب دارن.
– بله. صاحب دارند و صاحبشان قطعا برق چشمان توست. بگذار آن دختر بینور و اشتیاق که به دنبالشان میآید دست خالی برگردد. همان دختری که میپرسید میشود تراششان را هم خودتان بدهید که من به استادم تحویل بدهم، چون من حال این کارها را ندارم… یا آن پسری که یک بار هم ندیدمش، چون هر بار پدر و مادر یا شاگرد تجارتهای مشهورشان به دنبال شیشه میآمدند.
گور شیشهای گور است اما پر از نور، نور را فقط باید به دست نور سپرد.
۳-
جیرینگ…
آسانسور شیشهای صدا کرد و راه افتاد. آدمها مثل دندانهای کشیده شده در خانه شیشهایشان در کنار هم بالا رفتند و قصههایشان را با خود بردند. پسری که برقی در چشمان و برقی بر آرنجهای کت پاکیزه و کار کردهاش داشت بالا رفت. دختر بینوری که فقط برقی در لابلای انگشتانش داشت پایین ماند.
روزت مبارک پسرم. امروز روز توست؛ روز آنهایی که برقی در چشمانشان دارند و در جستجوی نوری که لایقش هستند، بیتاب.
روز شهسواران خود ساخته.
دعا میکنم که این حرفه نانت دهد و نامت دهد و به بسیارانت برساند و از بسیارانی که در آغاز از تو بسیار پیش بودند، پیشیات بدهد.
دکتر یلدا صادقی متخصص پریودنتولوژی و عضو تحریریه دندانه ۱- جیرینگ… عمرِ به کمال در طالع تو هم نبود؛ کانین کشیدهقامت! با آن تاج سپید دلبر و انحنای موزون ریشهات که به اشارهای از میان بافتهای نگهدارنده بیرون جست. بافتهای نگهدارندهی نامردی که نگاهت نداشتند. انگار خودت هم از زندگی که پیرامونش پر از التهاب …